اخیراً یکی از خبرگزاریها با یکی از مدافعان فلسفه و عرفان مصاحبهای کرده است که برخی فرازهایش را انحرافی یافتم و لازم دیدم نظر منهاج فردوسیان در بارهی آن را روشن سازم. مصاحبه شونده میگوید: «در طول تاریخِ بزرگان شیعه عدهای به بررسی آیات و روایات معارفی پرداختهاند و منظومههائی معرفتی تشکیل دادهاند. بزرگانی که در این عرصه وارد شدهاند و به شکل تخصّصی کار کردهاند معتقد بوده و هستند که بدون فعالیتهای عقلی عمیق و نیز بدون بهرهوری از مشاهدات و مکاشفات عرفا، گرههای کور معارفی قرآن و روایات باز نمیشود و این امر سبب شده که اقبالی در حوزههای شیعی به علوم عقلی و عرفان به وجود آمده و این علوم در بستر تشیع گسترش بیابد». این سخن، دو اشکال اساسی دارد: اول: گرههای کور معارفی، چیزی نیست که با سرپنجهی عقل عادی بشری و تفکر بتوان گشود. به قول شاعر: «رموز علم ادریسی، بود ذوقی نه تدریسی». یعنی باید چشید و چشیدن در سایهی «عمل» است و بس. با گفت و گو، مطالعه، مباحثه، تدریس، تألیف، تفکر و مانند این مقولات، نمیتوان به اعماق ایمان رسید و شیرینی آن را در ذائقهی جان، درک نمود. دوم: گرههای کوری که بر اثر توجه به مشاهدات و مکاشفات عرفا در باورها و اعمال بشر پدید آمده، بسیار بسیار بیشتر از گرههایی است که به وسیلهی امور یاد شده، گشوده شده است. اگر دروازهی توجه به مکاشفات عرفا باز شود، احتمال ورود هر رجس و نجسی هست. خود عرفا و صوفیه، با مهر «شطحیات» که بر سر برخی کلمات و رفتارها میزنند، مطالب سراسر آلودهای که از این دروازه وارد شده و ظاهرش ناصواب است را ـ به اجبار ـ توجیهات عجیبه میکنند. وی که کتابی در نقد «مکتب تفکیک» نوشته در قسمتی از این مصاحبه میگوید: «چون مکتب تفکیک دارای گرایشها و تقریرهای گوناگونی است که بعضاً با هم فاصله بسیار زیادی دارند. نکتهی حسّاس این کتاب، علاوه بر نقد مبانی اصلی این گرایش، این بود که تلاش شد اثبات شود مطالب مرحوم صدرالمتألّهین (رضواناللهعلیه)، شرح روایات اهل بیت (علیهمالسلام) است و بدون استفاده از فعالیتهای ایشان اصلاً روایات قابل فهم نیست». یک سؤال ساده و ابتدایی از این برادر ارجمند این است که اگر واقعاً «بدون استفاده از فعالیتهای ایشان اصلاً روایات، قابل فهم نیست» علمای گذشته (که قبل از ملا صدرا میزیستهاند) مانند شیخ طوسی، شیخ مفید، شیخ صدوق، علامهی حلی، شهید اول، شهید ثانی (رضواناللهتعالیعلیهم) اصلاً روایات را نفهمیدهاند؟! یعنی با توجه به این که ملاصدرا در قرن یازدهم میزیسته، بیش از هزار سال، هیچیک از فقها و محدثین عالیمقام شیعه، اصلاً روایات را نفهمیدهاند!! شایسته است اگر کسی لاف میزند، سنجیده باشد و اگر دروغ میگوید، چنان بگوید که بگنجد.